ثبت شرکت هلدینگ
آیا وقت آن رسیده که افکار بزرگ و پیچیده بازرگانی خود را زیر نظر یک شرکت مادر کنترل کنید ؟
ثبت شرکت هلدینگ برای حمایت و کنترل شرکت های دیگر است. گاهی شما در عرصه ای و فروش محصولی بازار را در قبضه دارید و یا اینکه اهداف خود را اینگونه شکل می دهید که در شغل خود بهترین باشید.اگر شما بازرگانی هستید که چندین سال است در زمینه ای فعالیت دارد و اعتبار خود را بدست آورده ،احتمالا در طی مسیر تجربه با شاخه و فرعیاتی برخورد کردید که شاید روزی فکر کردید اگر این هم مورد سرمایه گذاری قرار بگیرد سودآوری زیادی دارد. مثلا بازرگانی را در نظر بگیرید که در زمینه کود و سموم کشاورزی و شیمیایی تجارت می کند بعد از سفرها و نمایشگاه ها ی تخصص بسیار و جلسات مداوم و تحقیق و مطالعه زیاد بتوانند حوزه فعالیت را بسیط کنند و مسیر توسعه را به سمت و سوی کالا و یا خدمات دیگر هم ببرند.
و یا اینکه شرکت فعلی شما با موضوع خاصی در حال فعالیت است که شما تصمیم میگیرید بدون اینکه تمرکز اصلی را روی این بازرگانی بردارید شرکت یا شرکت های دیگری به آن اضافه کنید و شرکت اول مانند شرکت مادر بقیه شرکت ها را در بربگیرد و یا اینکه بخش اعظم سهام دیگر شرکت ها را به نام شرکت اول یا همان شرکت مادر در نظر بگیرید و بااین کار از اعتبار شرکت مادر برای بازار سازی و بازار داری استفاده کنند.
با این توضیحات موضوع و نحوه اعمال شرکت هلدینگ را فهمیدیم اما خود کلمه هلدینگ چیست؟
کلمه هلدینگ به انگلیسی دارایی، موجودی و مایملک است. در ماده 20 قانون تجارت در مبحث شرکتها و شخصیت حقوقی هفت نوع شرکت می شناسد که البته شرکت ها ی سهامی خاص و عام را یکی در نظر گرفته که اگر بخواهیم تفکیک کنیم همان هشت نوع شرکت می شود اما چیزی درباره کلمه هلدینگ نیاورده، دلیل استعمال این کلمه خارجی هم همین است در قانون مکتوب چیزی به نام هلدینگ نیست و در واقع روی کاغذ هم برخلاف شرکت ها که باید نوع آن در اساسنامه مشخص باشد نوشته نمی شود.
نحوه کار شرکت هلدینگ یا شرکت مادر چگونه است؟
نوع اول از شرکتهای مادر، شرکتهای سهامی هستند که علاوه بر عملیات بازرگانی، بخشی از سرمایه خود را صرف خرید سهام در شرکتهای دیگر مینمایند و به آنها شرکت کنترل کننده می گویند.و شرکتهایی هستند که تمام سرمایه خود را صرف خرید سهام در شرکتهای دیگر می نمایند و فعالیت بازرگانی ندارند و به آنها شرکت دارنده می گویند
انواع روشهای مدیریتی برای اداره و کنترل شرکت تابعه
روش اول:مدل کنترل مالی “این روش افراطی ترین نوع تفویض اختیار است. شرکت مادر، فقط در نقش یک سهامدار است و کنترل مالی شرکت مادر، به مواردی چون تخصیص سرمایه، تعیین اهداف اقتصادی، ارزیابی کارآیی، مداخله برای اصلاح بازار مالی محدود میشود. و شرکتهای تابعه با آزادی کامل به رقابت با یکدیگر میپردازند”
روش دوم:مدل برنامه ریزی استراتژیک “در این روش، شرکت مادر، نقش طراح اصلی برنامه ها را داشته و مسئولیتهای شرکتهای تابعه را مشخص میکند. در این روش مدیران می بایست دارای اطلاعات کاملی از شرکتهای تابعه باشند زیرا که کمبود دانش، سبب ایجاد خطرات اقتصادی میشود”.
روش سوم:مدل کنترل استراتژیک (این روش بر پایه فرآیند توافق بر برنامه های اصلی طراحی شده توسط شرکت مادر استوار است. شرکت مادر با تسهیل ارتباطات و ایجاد اشتراک مساعی میان شرکتهای تابعه، به ایجاد ارزش افزوده می پردازد.
حاصل مقایسه عملی و کاربردی این سه روش این است که، کنترل استراتژیک متداول ترین سبک است. در این مدل شرکتهای تابعه برنامه های خود را براساس استراتژیهای شرکت مادر تنظیم میکنند و شرکت مادر آنها را مورد بازبینی و کنترل قرار میدهد. مطابق این مدل، امور محوله براساس دو وظیفه کلی تنظیم میشوند:
اولا توسعه و رشد شرکت مادر و امور سرمایه گذاری و ثانیا اداره شرکتهای تابعه و تحت پوشش.
ساختار سازمانی در شرکتهای هلدینگ
ساختار سازمانی، چهارچوب روابط حاکم بر مشاغل، سیستمها، فرایندهای عملیاتی، افراد و گروههایی است که برای نیل به یک هدف مشخص در سازمان تلاش میکنند.
در شرکتهای هلدینگ، با توجه به ارتباط بین افراد در خود هلدینگ و شرکتهای زیرمجموعۀ آن، آرایش ساختار سازمانی و نقش و ارتباط بین افراد میتواند در چابکی سیستمها تأثیر بسزایی داشته باشد.
در این روش مجموعه استراتژیهایی طراحی میشود که بر اساس آن، کارها و فعالیتها را به وظایف مشخصی تقسیم کرده و هماهنگی میان آنها را فراهم میکنیم.
باید توجه کرد که ساختار، صرفاً یک سازوکار هماهنگی نیست، بلکه توزیع قدرت در سازمان را نشان میدهد و فرایندهای سازمانی را تحت تأثیر قرار میدهد.
ساختار سازمانی به الگوهای روابط درونی سازمان، اختیار و ارتباطات دلالت دارد و روابط گزارشدهی، کانالهای ارتباط رسمی، تعیین مسئولیت و تفویض اختیار تصمیمگیری را روشن میسازد.
اگر سازمان را به زنجیر تشبیه کنیم و هر بخش سازمان را حلقهای از این زنجیر تصور کنیم، بدیهی است کوچکترین نقص در طراحی ساختار و روشن کردن وظایف هر بخش یا شخص، میتواند در استحکام این زنجیرخلل ایجاد کند و پیوستگی تمامی بخشها را تحت تأثیر قراردهد.
توجه به این نکته ضروری است که در این روش، عملیات و فعالیتهای داخل سازمان آرایش مییابد و خطوط مسئولیت و اختیارات هر شخص به شکل مشخص تعیین میشود.
بنابراین فرهنگ ساختار سازمانی باید پیش از اجرای آن در سازمان، ایجاد شود تا همگان به تأثیر این موضوع اعتقاد کامل پیدا کنند. ساختار به مدیران نشان میدهد که مسئول سرپرستی چه کسانی هستند و به کارکنان، مدیران را میشناساند تا از آنها آموزش و دستور بگیرند.
همچنین موارد هماهنگی بین فعالیتهای آنها و بیان ارتباطات درونسازمانی از نظر گزارشدهی و گزارشگیری را به شکل درست و دقیق مشخص میکند.
از ویژگیهای یک شرکت هلدینگ چابک، توان تسریع و تسهیل در تصمیمگیری، واکنش مناسب به محیط و حل تعارضات بین واحدهاست. با توجه به اینکه در یک ساختار سازمانی با آرایش درست، جریان اطلاعات با سرعت زیادی اتفاق میافتد، اصل چابکی سیستم خودبهخود در مجموعه ایجاد میشود.
برای مثال، طراحی ساختار سازمانی بر حسب گروهبندی فعالیت و بخشهای سازمانی، از متداولترین روشهایی است که در سازمانها استفاده میشود. حتی در برخی شرایط با توجه به نوع فعالیت مجموعه، تنها روش چیدمان سازمان این روش است.
در این شرایط باید مجموعهای از فعالیتها را در یک گروه قرار داد و سپس گروهها را با یکدیگر هماهنگ کرد. به این ترتیب سازمان از طریق تشکیل دایرهها یا گروههای ویژه، بخشهای مختلف خود را به گروههای مختلف و تا حدی تخصصی، تقسیم میکند.
یکی از راههای منطقی این است که کارها را برحسب وظیفه به گروههای مهندسی، مالی، تولید، کنترل پروژه، خرید، کارگزینی و مانند اینها، تقسیمبندی کرد. طبق تجربه تشکیل دوایر بر حسب نوع وظیفه در بسیاری از سازمانها کارساز واقع میشود. از آنجا که در این روش بخشها از انعطاف خوبی برخوردارند، با توجه به تغییر اهداف سازمان، وظایف گروهها نیز تغییرپذیر است.
همچنین در روش دستهبندی کردن بر مبنای تخصص، میتوان با گماردن افرادی که دارای مهارتهای مشابه هستند در واحدهای مشابه- بهگونههای مختلف صرفهجوییهای اقتصادی کرد و بر میزان کارایی آنها در مجموعه نیز افزود.
در صورتی که طراحی سازمان، پروژهمحور، محصولمحور، مشتریمحور یا حتی بر مبنای گستردگی جغرافیایی برنامهریزی شده باشد، به طور کلی طراحی ساختار سازمانی در هر یک از آنها تغییر میکند. در هلدینگهای تخصصی با وجود اینکه تمامی شرکتهای زیرمجموعه در یک صنف یا موضوع تخصصی مشخص فعالیت میکنند، اما به دلیل اینکه موضوع عملکرد هر شرکت زیرمجموعه میتواند از تنوع زیادی برخوردار باشد، قطعاً نمیتوان در همۀ شرکتها از یک آرایش سیستم ساختار سازمانی استفاده کرد.
بنابراین بهترین حالت این است که در خود هلدینگ روش جمعآوری اطلاعات افراد و سازماندهی آنها مبتنی بر گروهبندیهای تخصصی، فنی و تواناییهای شخصی طراحی شود تا در زمان نیاز بتواند شرکتهای زیرمجموعۀ خود را یاری کند.
در برخی از سازمانها با توجه به حساسیت نوع فعالیت آنها، چه به لحاظ فنی و چه از نظر مدیریتی، باید نظارت و تقسیم وظایف تمام مراحل کار زیر نظر مقام مسئول و معاونی انجام شود که در آن موضوع تخصص کافی دارند و مسئولیت همه کارهایی را که در آن بخش انجام میشود، بپذیرند. از مزیتهای اصلی این شیوۀ گروهبندی افزایش میزان مسئولیت در خصوص عملکردهاست، زیرا تمام روند فعالیتهای مربوط به یک پروژه یا محصول خاص زیر نظر و هدایت یک مدیر قرار میگیرد.
اگر کارهای یک سازمان به صورت ارائۀ خدمات باشد و نه تولید محصول یا ساخت پروژه، باید گروههای مستقلی تشکیل شده و برای هر یک وظایف و خط مشیهایی مشخص و ارائه شود و همۀ افراد زیرنظر یک مسئول یا مدیر واحد اداره شوند.
همچنین برخی سازمانها با توجه به گستردگی فعالیت خود، بخشهای خود را بر مبنای منطقۀ جغرافیایی گروهبندی میکنند. برای مثال، برخی از سازمانهای بزرگ پروژهمحور یا فروش، دایرۀ فعالیتهای خود را در مناطق مختلف تقسیمبندی میکنند؛ برای مثال منطقۀ غرب، جنوب، شمال و شرق کشور و مدیرهای مستقلی را برای هر بخش مستقر میکنند.
برخی مجموعهها ناگزیرند گروهها و زیرمجموعههای خود را بر اساس فرایند تولید تقسیمبندی کنند؛ مثلاً در یک پروژه، هریک از بخشهای ساخت، تأسیسات، HSE، نظارت و… را به گروهی تقسیم کرده و سازمان آن بخش را راهاندازی میکنند.
بهگونهای که از زمان ورود کالا به یک پروژه، کنترل کیفیت کالای رسیده، انبارداری، اجرا، نظارت بر نحوۀ اجرا، کنترلهای مضاعف کیفیت ساخت، ایمنی در پروژه، مدیریت زمان و هر آنچه به اجرای پروژه بستگی دارد، در حوزۀ مشخصی تعریف میشود که البته با توجه به حجم کارها، این حوزهها میتوانند اشتراکاتی نیز با هم داشته باشند. افراد و مدیران هر گروه تمامی مسئولیتهای آن بخش را میپذیرند و اجرا میکنند.
شیوۀ دیگری نیز برای گروهبندی وجود دارد که سازمان بر حسب نوع مشتری گروهبندی میشود؛ برای مثال فعالیتهای فروش در یک شرکت بهصورت متمرکز مستقر میشود و باز در این شرکت دایرههایی تعریف میشود که عبارتاند از: سازمان خردهفروشی، سازمان جذب سرمایهگذاران کلان، سازمان دریافت تسهیلات بانکی، سازمان فروش به بخشها و ادارات دولتی، سازمان جذب برندهای بینالمللی و سازمانهایی نظیر این.
در صورتی که شرکت حقوقی مستقلی در زیرمجموعۀ هلدینگ وجود داشته باشد، بر اساس نوع سرویسهایی که به شرکتهای دیگر هلدینگ یا مشتریان خود میدهد، دایرههای کاری خود را طراحی میکند.
مقصود این است که مشخص شود هر واحد یا بخش، مسائل خاص خود را مدیریت و اجرا میکند و کارکنان هر بخش در کارهای ویژهای تخصص دارند. به این ترتیب افراد داخل سیستم و مراجعهکنندگان به هلدینگ و شرکتهای زیرمجموعۀ آن، با توجه به نوع مسئله یا مشکلی که دارند، بهراحتی متوجه میشوند به کدام واحد مربوط مراجعه کنند.
شایان ذکر است که میتوان بخشهایی مانند خدمات پس از فروش، بهرهبرداری، صدای مشتری، بخش حقوقی و از این قبیل بخشها ایجاد کرد که در خود هلدینگ مستقر شوند و به تمامی شرکتهای زیرمجموعه سرویس دهند.اما از طرف دیگر شرکتهای سرمایه گذاری هستند که برخی افراد آنها را با هلدینگ اشتباه میگیرند
راههای کنترل شرکت مادر بر شرکتهای تابعه
کنترل با مالکیت محدود
کنترل از طریق تعیین هیات مدیره شرکت های تابعه
کنترل از طریق تعیین بودجه شرکتهای تابعه
صورتهای مالی تلفیقی
مدارک ثبت شرکت هلدینگ:
کپی شناسنامه و کارت ملی اعضا
گواهی عدم سوء پیشینه اعضای حقیقی شرکت ها
مدارک ثبتی شرکت هایی که قبلا ثبت شده اند.
انتخاب نام که منطبق با لغتنامه دهخدا باشد
موضوع فعالیت (مجوز دار بودن یا عدم نیاز به مجوز به موضوع ارتباط دارد)